چند پارتی

با بوس حل نمیشه
part 5
لبخند لثه‌ای زد و چیزی نگفت
+ چرا چیزی نمیگی؟
یونگی: پس دلت بوس و بغل میخواد آره؟
+ خب آره
دستشو دور کمرم حلقه کرد و بدنمو محکم به خودش چسبوند
دستامو گذاشتم رو شونه‌هاش و با دلتنگی نگاش کردم
بغلم کرد و تو گودی گردنم نفس عمیق کشید
یونگی: به نظرت مشکلاتمون اینطوری حل میشه؟
+ اوهوم، جدی نیستن که
گردنمو بوسید
یونگی: ای کاش اینقد کیوت نبودی
+ چراااا
یونگی: تا بتونم در برابرت مقاومت کنم
خندیدم و محکم قفسه سینشو بوسیدم
+ من حقمو میگیرم، اما مودبانه
از بغلش درم آورد و با دستاش صورتمو گرفت
عشقی که تو نگاهش بود، باعث بالا رفتن ضربان قلبم شد
به لبام خیره شد و کم کم خودشو بهم نزدیک کرد
مثل همیشه با ذوق و یکم هیجان، چشمامو بستم تا بوسم کنه
اول پیشونیمو بوسید و بعد خیلی سریع لبامو بین لباش گرفت
با بوسه‌های کوتاه و ممتدش بدنم از هیجان زیاد گرم شد و ضربان قلبم رفت بالا
ادامه دارد..
پارتای بعدی اسمات..
دیدگاه ها (۱۰)

چند پارتی

جن*ده بودن پز نیست ؛ سبک زندگیته

چند پارتی

چند شاتی

part⁷ویو آنیا* جک منو تا در کلاس آورد دامیان تا الان پشت ما ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط