از تو می گویم غزل با این دل شیدایی ام
شاعر چشم فریبا ، خالق زیبایی ام

از تو غافل نیستم هر لحظه ،هر جا ،بامنی
باتوام با قلب مست و عاشقت هر جایی ام

می نویسم از دلت هر چند رسوایم کند
عاشقم ،آری گلم ،من عاشق رسوایی ام

می نشینم گاه با یاد تو خلوت می کنم
تا نرنجاند مرا این خلوت  تنهایی ام

گر چه پنهان می کنی احساس خود را از دلم
دیدمت از دور اما بی هوا می پایی ام

خط به خطِ  شعر چشمت بیقرارم کرده است
باز هم  در گیرو دار مصرع بالایی ام

از تبار دلبران ناب  و بی آلایشی
با دل مجنون خریدار دل  لیلایی ام

از جنون باکی نداری ،دل به دریا می زنی
دوستدار این همه احساس و بی پروایی ام....🦋🦋

صبحتون بخیر و شادکامی جانانم💐🫂🧿🌐

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۰)

شبی بود،که دست‌هایم از دستِ تو جدا شدو جهان بی‌آنکه چیزی بفه...

تو بگو چشم هایت ...تشنه کدامین نسیم آشناییست که هر روز ........

آمان داغلار آمان داغلار سینم داغلی آمان داغلاریاردان بیر خبر...

به پاييز با حس آن روزها كه خيلي دوستم داشتينگاه كردمو نتوانس...

از تو می گویم غزل با این دل شیدایی امشاعر چشم فریبا ، خالق ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط