عاشقانه های شبنم

گر که با دستـان خود  خواهی ستانی جان  من
گوشه ی چشمی نشان خود جور دستانت کشم
خنـــده ی غـم بر لبـــانم  می نشـــانم  ، گاه گاه
لحــنِ اعجاز از  لبــانِ  مست و خنـــدانت کشم
از همــان دوران که با من دستِ پیمـان  داده ای
چاره ام  گویــی  نوشتـن ، رنـــج دورانت کشم
خواهمت زیـن پس در آن زندان تن خواهی مرا
تا بقــای عمـــر خــود ، در کنــج زنــــدانت کشم
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

عاشقانه های شبنم در کنار زندگیم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط