Psycho killerقاتل روانی
Psycho killer(قاتل روانی)
Part 41
اون جیمین بود که داشت جانگهی کتک میزد و جانگهی هم مثل ابر بهاری گریه میکرد و التماس میکرد که تمومش کنه اما جیمین دست بردار نبود تا اینکه سوفیا با صدای بلندی شروع به حرف زدن کرد تا شاید دعوا خانمه پیدا کند
سوفیا : تمومش کنید
جیمین با شنیدن صدای سوفیا از کتک زدن جانگهی دست برداشت و از روش بلند شد و نگاهش به سوفیا داد
سوفیا با دیدن گونه زخمی شده جیمین نگران به طرفش رفت و دستی بر زخمش کشید و گفت
سوفیا : جیمین بیا بریم زخمت برات پانسمان کنم
از اون طرف جانگهی شروع به اعتراض کرد و گفت
جانگهی : خانم معلم جیمین اول به من حمله کرد ..... نگاه کنید کلی کتکم زده حتی زانومم زخمی کرده
سوفیا دیگر نمیتونست جانگهی تحمل کنه شاید در ظاهر به رویش نمی اورد اما از همه چی خبر داشت چندین بار بچه های یتیم خونه درمورد کارهای جانگهی ، قلدری و زورگویی هاش به سوفیا گفته بودند اما هر بار سوفیا ازش گذشت کرده بود اما اینبار دیگر طاقتش تموم شده بود
نمیخواست هیچ کس کوچکترین بی احترامی به همدیگر کنند مخصوصا به جیمین یک جورایی این پسر براش خاص بود
با دیدن جیمین یاد بچگی هایش می افتاد همانطور که لمبرت از سوفیا مراقب می کرد سوفیا هم وظیفه دونست از جیمین مراقب کند پس با خشمی که درون چشم هایش موج میزد گفت
سوفیا : جانگهی اینقدر ادای ادمای مظلوم در نیار ...... خودم خوب میدونم چه اتفاقی افتاده ..... حالا هم باید از جیمین بابت حرف زشتی که زدی عذرخواهی کنی
جانگهی : اما خانم معلم .....
سوفیا : حرف نباش ...... همین که گفتم
جانگهی نگاهی به جیمین انداخت که سرش پایین بود با دستای کوچولوش گوشه لباسش فشار می داد سپس نگاهش به سوفیا داد که منتظر عذرخواهیش بود پس گفت
جانگهی : معذرت میخوام
جیمین با شنیدن عذرخواهی جانگهی سرش بالا گرفت و با چشمای گرد شده اش به جانگهی سپس به سوفیا نگاه کرد
سوفیا حالا دیگر خشمگین نبود ، گره ابروهایش از شدت خشم کاملا باز شده بود ، بر لبانش لبخندی جاری شده بود با همون نگاه زیباش به جانگهی و جیمین گفت
سوفیا : افرین پسرای گل ..... حالا برید بخوابید از وقت خوابتون خیلی گذشته
بچه ها یکی یکی حیاط ترک کردن و هرکدوم راهی اتاق خودشون شدن
ادامه دارد .......
کیوتیام این دوپارت هدیه من به شما برای اینکه کلی حمایتم کردید و کلی انرژی مثبت ازتون دریافت کردم
کیوتیام پارت بعدم بهتون هدیه میدم اگه همینجوری حمایتم کنید منم انرژی میگیرم
دوستون دارم ادمین موچی 💞
Part 41
اون جیمین بود که داشت جانگهی کتک میزد و جانگهی هم مثل ابر بهاری گریه میکرد و التماس میکرد که تمومش کنه اما جیمین دست بردار نبود تا اینکه سوفیا با صدای بلندی شروع به حرف زدن کرد تا شاید دعوا خانمه پیدا کند
سوفیا : تمومش کنید
جیمین با شنیدن صدای سوفیا از کتک زدن جانگهی دست برداشت و از روش بلند شد و نگاهش به سوفیا داد
سوفیا با دیدن گونه زخمی شده جیمین نگران به طرفش رفت و دستی بر زخمش کشید و گفت
سوفیا : جیمین بیا بریم زخمت برات پانسمان کنم
از اون طرف جانگهی شروع به اعتراض کرد و گفت
جانگهی : خانم معلم جیمین اول به من حمله کرد ..... نگاه کنید کلی کتکم زده حتی زانومم زخمی کرده
سوفیا دیگر نمیتونست جانگهی تحمل کنه شاید در ظاهر به رویش نمی اورد اما از همه چی خبر داشت چندین بار بچه های یتیم خونه درمورد کارهای جانگهی ، قلدری و زورگویی هاش به سوفیا گفته بودند اما هر بار سوفیا ازش گذشت کرده بود اما اینبار دیگر طاقتش تموم شده بود
نمیخواست هیچ کس کوچکترین بی احترامی به همدیگر کنند مخصوصا به جیمین یک جورایی این پسر براش خاص بود
با دیدن جیمین یاد بچگی هایش می افتاد همانطور که لمبرت از سوفیا مراقب می کرد سوفیا هم وظیفه دونست از جیمین مراقب کند پس با خشمی که درون چشم هایش موج میزد گفت
سوفیا : جانگهی اینقدر ادای ادمای مظلوم در نیار ...... خودم خوب میدونم چه اتفاقی افتاده ..... حالا هم باید از جیمین بابت حرف زشتی که زدی عذرخواهی کنی
جانگهی : اما خانم معلم .....
سوفیا : حرف نباش ...... همین که گفتم
جانگهی نگاهی به جیمین انداخت که سرش پایین بود با دستای کوچولوش گوشه لباسش فشار می داد سپس نگاهش به سوفیا داد که منتظر عذرخواهیش بود پس گفت
جانگهی : معذرت میخوام
جیمین با شنیدن عذرخواهی جانگهی سرش بالا گرفت و با چشمای گرد شده اش به جانگهی سپس به سوفیا نگاه کرد
سوفیا حالا دیگر خشمگین نبود ، گره ابروهایش از شدت خشم کاملا باز شده بود ، بر لبانش لبخندی جاری شده بود با همون نگاه زیباش به جانگهی و جیمین گفت
سوفیا : افرین پسرای گل ..... حالا برید بخوابید از وقت خوابتون خیلی گذشته
بچه ها یکی یکی حیاط ترک کردن و هرکدوم راهی اتاق خودشون شدن
ادامه دارد .......
کیوتیام این دوپارت هدیه من به شما برای اینکه کلی حمایتم کردید و کلی انرژی مثبت ازتون دریافت کردم
کیوتیام پارت بعدم بهتون هدیه میدم اگه همینجوری حمایتم کنید منم انرژی میگیرم
دوستون دارم ادمین موچی 💞
- ۱۱.۲k
- ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط