به من نگاه کرد و گفت تو بارانی هر جا بروی آنجا را ...
به من نگاه کرد و گفت: تو بارانی! هر جا بروی آنجا را - حتی اگر خشکترین نقطهی زمین- سبز میکنی.
به خودم نگاه کردم، کویر بودم و از شکاف دستهایم، هزاران ریشهی غمگین و تشنه، بیرون زده بود...
🎶فتحعلی اویسی
🎬کازابلانکا
به خودم نگاه کردم، کویر بودم و از شکاف دستهایم، هزاران ریشهی غمگین و تشنه، بیرون زده بود...
🎶فتحعلی اویسی
🎬کازابلانکا
- ۱.۸k
- ۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط