وقت داشتم روزها سختم را بدون یاری آدمها پشتسر میگذا

وقتے داشتم روزهاے سختم را بدون یاریِ آدم‌ها پشت‌سر می‌گذاشتم و هیچ‌کس را براے مساعدت و دلگرمے نداشتم فهمیدم؛ من در نهایتِ ضعفم، قدرتمندم، در نهایت شوخ‌طبعی‌ام، قاطعم، در نهایت بی‌طاقتی‌ام صبورم و در نهایت شکنندگی‌ام ادامه‌دهنده‌ام. من در نهایتِ اضطرابم آرامم، در نهایت محدودیتم بلند پروازم و در نهایت پناهندگی‌ام پناه‌دهنده‌ام.
من در سخت‌ترین لحظات، خودم را محڪ زدم، دورتر ایستادم و به خودِ به استیصال رسیده و ادامه‌دهنده‌ام نگاه کردم و دلم خواست او را بغل بگیرم. او که به انتهاے خط طاقتش رسیده‌بود و همچنان داشت امیدوارانه ادامه می‌داد، که نا امید می‌شد، بغض می‌کرد، خسته می‌شد، کنار می‌کشید، اما خیلے زود خودش را آرام می‌کرد، به خودش دلدارے می‌داد، اشک‌هاے خودش را پاڪ می‌کرد، بلند می‌شد و با نگاهے رو به جلو، ادامه می‌داد.
من در سخت‌ترین روزهاے زندگی‌ام، خودم را شناختم و قول دادم بیشتر حواسم به خودم باشد. من همیشه بیش از توانم جنگیده‌ام. هرکس جاے من بود همان ابتداے راه براے همیشه تسلیم می‌شد و در نقطه‌ے امنے از زندگی‌اش براے همیشه پناه می‌گرفت.

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

.

#هایده_بانوی_آواز_ایران#هایده_یعنی_عشق#هایده_#هایده_بانوی_آواز_ایران💖💖💖
دیدگاه ها (۲)

وقتی واسه همیشه رفت، ناراحت شدم، غصه هم خوردم، شب اولش هم بر...

دریغا چه سخت می‌گذردروزهایی که نامَش را زندگی‌ گذاشته‌ایم.تا...

این شعر فاضل نظرے که میگه:«این زخم خورده را به ترحم نیاز نیس...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط