خیال کن که رفته‌ای
من هم خیال میکنم برمی‌گردی
در این میدان
یا غرور تو پیروز میشود یا عشق من.

خیال کن که رفته‌ای
اما من چشمها و لبهایم را به دنبالت فرستاده‌ام
تا هر بار کسی با چشمهای من به چشمهایت خیره شود
تا هر بار صدایم را بشنوی که میگوید
"دوستت دارم"
اما وقتی به اطرافت نگاه میکنی کسی را نیابی...

خیال کن که رفته‌ای
فرار کن... برو به دورترین جایی که میشناسی!
اما آدمها بالاخره روزی از رفتن خسته می‌شوند و چمدانشان را زمین میگذارند
آنوقت خاطره‌ها دستشان را میگیرند و با خودشان میبرند به اولین دیدار‌ها، به عاشقانه‌ها، به اولین باری که گفته بودند "دوستت دارم"
به آخرین قرارها، آخرین حرفها، به خداحافظی‌ها.

خیال کن که رفته ای
من هم خیال میکنم برمی‌گردی
در این میدان
یا غرور تو پیروز میشود یا عشق من.
و من به لحظه‌ای
که روحم روحت را و قلبم قلبت را بوسیده
سخت ایمان دارم.😔💙
دیدگاه ها (۰)

همیشه یک نفر در زندگی مان هستکه دوست داشتنش عجیب برکت دارد! ...

ولی من به اینا احتیاج دارمتو و بغل تو.دوست داشته شدن از طرف ...

ما هر کسی را طوری می‌کُشیمبعضی‌ها را با گلولهبعضى‌ها را با ح...

ڪاش می‌شد از یاد برد؛خاطرات خوبہ آدم‌هاے رفتہ و از یاد نرفتہ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط