قرارمان یک غروب پاییزی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قرارمان یک غروب پاییزی
مهر
آبان
آذر 
فرقی نمی‌کند 
فقط پاییز باشد 
تن درختان شهر عریان 
سنگ فرشهای خیابانها خیس ِخجالت
تمام‌ نیمکتها خسته و تنها
من و تو
دست در دست
شانه به شانه 
و عشق 
چتر در بالای سرمان
و کلاغها در حال آواز خوانی 
موشها همه رقاص
عابران تماشاچیان این نمایش نامه
و خدا در همین این‌ نزدیکی ها
شاهد دلبرانه ی من و تو ست
شاهد یک‌ ملاقات عاشقانه ...🦋💞🦋

#saharshehim💖

#عاشقانه
#دُردونه_قلبم
دیدگاه ها (۰)

سهم من از توشعرهاییستکه برایت می نویسمترانه هاییستکه برایت م...

لحنِ گیرایِ صدایت زود عاشق می‌کند...جانِ من تا می‌شود با هیچ...

تا حرف ز گیســــوی تو شد مرجع‌مان گفتچون مایه‌ی آرامش جان اس...

مجنون چو حدیث عشق بشنیداول بگریست و پس بخندید گفت یارب🤲گویند...

قرارمان یک صبح پاییزیمهرآبانآذر فرقی نمی‌کند فقط پاییز باشد ...

طبیعت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط