دلی که پیش تو ره یافت

دلی که پیش تو ره یافت

باز پس نرود

هوا گرفته ی عشق

از پی هوس نرود

به بوی زلف تو دم می زنم

در این شب تار

وگرنه چون سحرم

بی تو

یک نفس نرود
دیدگاه ها (۲)

چه عاشقانه ای بنویسم…ڪه دلتان برایم بلرزد؟!وقتی نه دستانش را...

گفت: چه ابر تیره ای گرفته سینه تو راکه با هزار سال بارش شبان...

کس نیست در این گوشه فراموش‌تر از منوز گوشه‌نشینان تو خاموش‌ت...

از همه سوی جهان جلوه او می بینمجلوه اوست جهان کز همه سو می ب...

امشباز دنیا یک پنجره ی نیمه بازرو به مهتاب میخواهم!که دست عط...

چندی ترانه می شوم و دم نمی زنمحرف از وجود عالم و آدم نمی زنم...

بايد، شب بيايدتا خانه را، از عطر تنت، پر کنم !تو را، به مشام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط