مگذار دل از غصه پریشان شود ای عشق
کاشانه ام از هجر تو ویران شود ای عشق
با من بنشین باز بگو از دل عاشق
تا درد دل غمزده درمان شود ای عشق
باید که بباری همه جا چون نم باران
باید که کویر از تو گلستان شود ای عشق
از دین دلت حرف بزن با دل سرکش
تا کافر بی قید مسلمان شود ای عشق
یکبار بخوان با نفس گرم صدایت
تا شعر نفسهای تو دیوان شود ای عشق
دل چونکه تو را عاشق و پابند ببیند
از هرکه به غیر از تو گریزان شود ای عشق
خوشبخترین عاشق دنیاست دلی که
در راه تو چون بی سرو سامان شود ای عشق...🦋🦋

تومنو دعوت کن به اشک چشمات

دلتنگتم
دیدگاه ها (۰)

ناز  کمتر  کن ، که  من  اهل  تمنا  نیستمزندہ با عشقم ، اسیر ...

هنوزمـ امید داری؟ دیگه بس نیستــ؟ امید به چی داری؟ هر اتفاقی...

درخیالم بازتڪ وتنهابہ تو....تویے ڪہ نفسهایت بہ من هدیہ مے ده...

حالیا! دستِ کریمِ تو برای دلِ ماسَر پناهی است در این بی‌سروس...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط