چرا این فکر و خیال ها راحتم نمیزارن

چرا این فکر و خیال ها راحتم‌ نمیزارن
چرا وقتی ادم یه خطایی میکنه اینقدراونو تو سرش میزنن چی میخواهید از جونم منکه خودم دارم ‌‌همینطوریش از دست میرم‌ آخه چرا ‌‌راحتم‌ نمیزارین ...
آدمها وقتی بهشون نیاز داری برای
نمردن وقتی بازبان ؛بی زبانی بهشون
التماس میکنی که بدادم برس تویی که
تنها محرم قلب وجان این دل شکسته
پس کجایی که این حال خراب بیادگار مونده ازخودت را درمان کنی اگر توهم
مثل من تنهایی اگر مثل من تنهاموندی
چون هنوز دلت پیش خاطرات ناتماممون
مونده اگر توهم میخوای باهم پیر بشیم
بیا که اگر دیر برسی غمی بزرگ در راهه
بیا تا کنارهم همون خوشیهای ساده اما واقعی رو ادامه بدیم با دنیایی از پختگی وعشق واقعی بیا که دلم بی تاب و بهانه گیری میکنه بداخلاقی میکنه اگر حرفی باید بزنم بگو اگر عذرخواهیه که بارها گفتم وبازم میگم فقط بدون اونیکه تمامشو فدات کرد منم واونیکه به عشقت صبرکرد انتظارکشیدمنم ساده کوتاه نمیام اگربدونم‌ توهم دلتنگی کمکم کن تا حرفهایی راکه باتمام وجودم وسرشار از احساس بود را هرگز برای کسی تکرار نکنم من دلم میخواد توآخرینم باشی کمک کن حالا که اولینی آخرینم هم توباشی منوسالهای طولانی انتظار پژمرده کرده وتاتونیایی اون طراوت وشادابی بمن برنمیگرده فکرنکن من سرد شدم نه هرگز فقط عوارص سالهابرزبان نیاوردن عشق واحساسه ...
دیدگاه ها (۰)

هرچی گفتی تاالان گفتم‌قبولیه حرف من میزنم توجواب بدی دیگ بسه...

نیستی ومن لحظه هایی که دلم گرفته بیکس ترینمباکه بگویم از درد...

كيست ان فتنه كه ازديده نهان ميگذرددل من كرده هدف تيرزنان ميگ...

برگرفته از رمان«بغضهای پنهان من»من هنوزم درخیال دستهای کوچول...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط