رمان پادشاه زندگیم

رمان پادشاه زندگیم

پارت ۹۰


ارسلان، یهو کجا رفت

دیانا، رفتم لباسامو عوض کردم رفتم مراحل و انجام دادم به به آقا ارسلان چه گلی کاشته به حرفم خندیدم از خوشحالی بغض کردم رفتم بیرون روی پاش نشستم

ارسلان، با چشمای بغضی بهم نگاه می‌کرد چی شده خانم کوچولو

دیانا، نگاهش میکردم

ارسلان، بوسش کردم چیشده بانو

دیانا، بی بی چک و گرفتم جلوش

ارسلان، شک شدم بعد محکم بوسش کردم الهی قربونت برم فدای نی نی کوچولوم بشم

دیانا، نگاهش میکردم

........
دیانا، روز ها گذشت تا رفتیم ببینم جنسیت بچه چیه
دیدگاه ها (۱)

رمان پادشاه زندگیم پارت ۹۱ارسلان، دیانا رفتم سونوگرافی دکتر ...

رمان پادشاه زندگیم پارت ۹۲ارسلان، روز ها پست سر هم می گذشت ت...

رمان پادشاه زندگیم پارت ۸۹دیانا، ارسلان ماهی گرفتگی بود داش...

رمان پادشاه زندگیم پارت ۸۸ارسلان، فیلم بعد ۱۵ دقیقه تموم شد ...

رمان بغلی من پارت های ۸۶و۸۷و۸۸ارسلان: من که باورم نمیشه دیان...

# رز _ سیاه PART _ 34 تهیانگ: اروم روی تخت گذاشتمش... هوای ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط