ای ماه شب دریا ای چشمه زیبائی یک چشمه و صد دریا فریبائی

چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست !
درین ساحل که من افتاده ام خاموش .
غمم دریا , دلم تنهاست .
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست !
خروش موج , با من می کند نجوا ,
که : هر کس دل به دریا زد رهایی یافت !
که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت …
مرا آن دل که بر دریا زنم , نیست !
ز پا این بند خونین بر کنم نیست ,
امید آنکه جان خسته ام را ,
به آن نادیده ساحل افکنم نیست
لب دریا… نسیم و آب و آهنگ …

شکسته… ناله های موج … بر سنگ.

مگر دریا دلی … داند … که ما را…

چه توفان ها ست … در این سینه تنگ !

تب و تابی ست … در موسیقی آب

کجا … پنهان شده ست … این روح بی تاب

فرازش … شوق هستی … شور پرواز…

فرودش : غم … سکوتش : مرگ ومرداب …!

سپردم … سینه را … بر سینه کوه

غریق بهت جنگل های انبوه …

غروب بیشه زارانم … در افکند💝
دیدگاه ها (۴)

@ee611981

#عید_سعید_قربان_مبارک🐑🐑☘️🌱عید سعید قربان ز اعیاد مسلمین است💐...

هر تیر شب را سحریست صبر کن

دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟چون بشد دلبر و با یار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط