این تویی

این تویی
زنجیری که فکرم را سنگین کرده است
شعر مینویسد
و شب بوها را به دیوار همسایه مهربان تر می کوبد
کافیست باشی
تا هوا در یقه پیراهنم صاف شود
چترها پس از باران به خانه نیایند
و من عطرها را در گوشه صدایم گلدوزی کنم
مهربانی
آنقدر که میتوانی
روزهای ابری هم
آفتاب را به بند رخت خانه بیاویزی..

#هما_سعادتمند
دیدگاه ها (۰)

می ترسم از شعر

🌱🍒دستم را فشردو به نجوایم سه حرف گفتسه حرفی که عزیزترین دارا...

یک درخت گنجشک در سرمترسیده از تگرگانگار نه انگار بهار استو ب...

🍒🌱 ‍ در چشم خود جا کن مرا ،عاشق شو پیدا کن مرابنشین کنار بزم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط