اون سری که پسر خالم فوت کرده بود منو دختر داییم و پسر دای

اون سری که پسر خالم فوت کرده بود منو دختر داییم و پسر داییم رفتیم رو مبل نشستیم یرمونو برگردوندیم سمت پنجره یه مغازه ماشین آلات بود بلای تابلوش یکی از پنجره اومده بود بیرون شلوارشم پایین بود داشت میشاشید فک کن تو اون موقعیت سه تامون شیرینی چپوندیم تو دهنمون و از ختم زدیم بیرون قهقهه میزدیم😐🤣🤣🤣🤣💔
دیدگاه ها (۱۶)

اقا اگر حداقل یه بار همه این کارو کردیم دیگههه نگید تنهام🤣😐💔

استعداد ارمی ها داره به مرحله جدید میرسه چه استعداد شکوفایی ...

حس کردم سم مغزتون افتاده🤣💔

هرکی فهمید توروخدا به منم بگه😐🤣🗿

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط