چشم وا کردم و دیدم که وجودم تو شدی

‌‌‌‌چشم وا کردم و دیدم که وجودم "تو شدی"
دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی"

درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی"

درد من دوری از توست،بغل وا کن تا
که بگویم به همه قرص و دوایم"تو شدی"

دورم از دین خودم....قبله ی من گم شده و
معبد و قبله ی من....ذکر دعایم "تو شدی"
دیدگاه ها (۰)

خُدایا.. من به هر آنچه از خیر برایم می‌فرستی سخت نیازمندم .....

بهترین باش , آنقدر قوے باش ڪههیچ چیز ذهنت را به هم نریزد ......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط