فصل دو من هفت تا ددی دارم 🚫❤

#part_11

یوری کنارم نشست،توجهی به حرفم نکرد و گفت:ازش دی ان ای گرفتم بدون اینکه هفت تا پسرا بفهمن

اون میتونم بگم توی کل این سالا اوووه فاک هیچ بچه ای نمیتونه با هفت تا دی ان ای وجود داشته باشه

هانا بچه ی تو با خون اون هفت تا پسر بیرون مطابقت داره این خیلی خاصه و....

من:هیششش ولی ولی من بهشون قول دادم قول دادم که دیگه ترکشون نکنم من قول  دادم

کلمه به کلمه رو به سختی میگفتم و اشکام تند تند روی گونه هام میریخت داشتم از درون فرو میریختم

یوری نگاهشون ازم دزدید و گفت:پس پس سقطش کن

من:نه نه من نمیتونم نمیتونم یوریاااا

یوری:ترکشون کن

من:د لعنتی آخه من من الان عضو هشتم اون گروهم اونا بدون من....

وسط حرفم پرید و گفت:اگه براشون ارزش داشتی اونا نمیخواستن اون بچه رو سقط کنن میفهمییی؟!

من:نه نه من هیچی نمی‌فهمم نمیخوام من نمیتونم

کلافه از جاش پاشد و خواست به سمت بیرون بره که سریع پاشدم و دستش رو کشیدم

من:باشه باشه باشه قبوله

نویسنده: #ANIL
@dady_2021
دیدگاه ها (۱۹)

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

فصل دو من هفت تا ددی دارم 🚫❤

فصل دو من هفت تا ددی دارم 🚫❤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط