شبی که تورا به گردش برده بودم ز غم بیخیالیت سرحد جنون می خورده بودم .....زترس مرگ من مرد و ندانست که من از روز اول آشنایی مرده بودم
- ۹.۱k
- ۲۱ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط