Fantasy Adventure
در دهکدهای، خروسی بود که هر صبح با چنان صدای بلندی بانگ میزد که همه از خواب میپریدند. یک روز، کلاغی حسود تصمیم گرفت او را دست بیندازد. کلاغ روی شاخهای نشست و گفت: «هی خروس، شرط میبندم نمیتونی آواز منو تقلید کنی!» خروس پوزخندی زد و گفت: «باشه، گوش کن!»
خروس نفس عمیقی کشید و با تمام وجود قارقار کرد، اما صدایش چنان خندهدار و عجیب شد که مرغها از خنده غش کردند، گوسفندها بعبعکنان فرار کردند و حتی کلاغ از شاخه افتاد! خروس سرش را خاراند و گفت: «خب، حداقل همه رو بیدار کردم!»
گاهی تقلید از دیگران فقط خنده میآره! خودت باش، حتی اگه یه کم مضحک بشه!
┄┅┄┅✪┅┄┅┄
#دنیای_فانتزی_ویسگون
#FantasyWorldWisgoon
#فانتزی #کیوت #بامزه
#رویایی #زیبا #جادویی
#هوش_مصنوعی
خروس نفس عمیقی کشید و با تمام وجود قارقار کرد، اما صدایش چنان خندهدار و عجیب شد که مرغها از خنده غش کردند، گوسفندها بعبعکنان فرار کردند و حتی کلاغ از شاخه افتاد! خروس سرش را خاراند و گفت: «خب، حداقل همه رو بیدار کردم!»
گاهی تقلید از دیگران فقط خنده میآره! خودت باش، حتی اگه یه کم مضحک بشه!
┄┅┄┅✪┅┄┅┄
#دنیای_فانتزی_ویسگون
#FantasyWorldWisgoon
#فانتزی #کیوت #بامزه
#رویایی #زیبا #جادویی
#هوش_مصنوعی
- ۳۳.۶k
- ۲۷ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط