P: ¹⁰
_چند روز بعد
__

(ویو رزی)
خب تو این چند روز خیلی چیزا فرق کرده بود مثلا یونگی ازاد شده بود ولی نه درواقع من با کله شقی و نفهمی فراریش دادم با و اینجا تازه شروع زندگی نحس من شروع شده بود...
____

داشتم با موهام بازی میکردم که یهو جین از ناکجا اباد پیداش شد.

جین: چرا اخمات توهمهه ناناز، مثلا قراره بشی ملکه مافیاااا و کلی مقاام کسب کنیی

رزی: بس کن جین! بعضی وقتا واقعا تعجب میکنم از این رفتارات! من قرار نیست مافیا بشم و توهم قرار نیست شکنجه گر بشی. فهمیدی؟

جین: هوففف، رز تو کی میخای ادم خوبه باشی؟ یکم خوش بگذرون. این تویی که میخای دنبال فرصت باشی و خودتو ادم خوبه جا بزنی! بس ولش کن خواهشا!!

رزی: هه... معلوم هست این چرت و پرتا رو از کجا اوردی؟ من کی خودمو ادم خوبه جا زدم که این دفعه دومم باشه؟ اوکی..فهمیدم این جیسو ذهنتو شست شو داده *پاشد* فکر نمیکردم انقدر پست باشی جین! *رفت به سمت در* انگار نه انگار تو بودی که همین چندروز پیش داشتی خوشحالی میکردی که اینارو شکست بدیم. *درو محکم بست*

داشتم به سمت حیاط میرفتم یه هوایی بخورم که اجوما اومد.

اجوما: خانوم پارک؟

رزی: *برگشتم سمتش* کاری داشتین؟

اجوما: نه فقط اقای جئون کارتون داره بهتره برین سمت اتاق کارش.

رزی: هوم باشه.

اجوما: با اجازه *رفت*

رزی: معلوم نیست دوباره چه گندی زده که من باید جمعش کنم *زیر لب گفت*
__

درحالی که مونده بودم در بزنم یا نه یهو جونگکوک از اتاقش بیرون اومد

*بچها علامت میزارم بین صبحت هاشون رزی+ جونگکوک_

_ پس این دختر کدوم گور...

+اهم.. احیانا با من که نبودی؟

_اتفاقا با تو بودم بیا تو

+هوفف *دروبست* چیکارم داشتی؟

_میدونی که باید مافیا بودن خودتو علام کنی مگه نه؟

+*پوزخنده زد* مگه چاره ای جز این کارم دارم؟

_خوبه، *صداشو جدی تر کرد و گفت* باید شب جایی بریم که این کارت اسوده انجام بشه.

+حتما باید منم بیام؟

_جمع بستم "بریم" یعنی تو باید گمشی جایی که من میگم!

+این کارات چه معنی میده درحالی که...
دیدگاه ها (۱)

P: ¹¹این کارات چه معنی میده در حالی که خودم و خودت راضی نیست...

فیک جدیدددد😭🫶🏻"love or hate ..." ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌"los...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۰#

oh dear

عضوهای جدید ( پارت ۱۴ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط