این روزها چقدر دلم برای صدای باران و باریدن برف تنگ شدهخ

این روزها چقدر دلم برای صدای باران و باریدن برف تنگ شده.خیلی وقته از یادم رفته صدای ناودون هایی که از روی پشت بوم شرشر اشک شوق می ریختند.
صدا.آه چقدر دلم برای صدای باران تنگ شده است.کاش یکی می آمد زمین و آسمان را با هم آشتی می داد.آسمان را چه به این همه سنگدلی.کاش آسمان می دید که چقدر واژه واژه تمناهای ما تر است.کاش آسمان جرعه ای بیشتر نمناکی چشم انتظاری ما را می دید.شرط انصاف نباشد.که چشم ما بارانی باشد.دلمان بارانی باشد.اما قنوتمان خالی از باران.این روزها چقدر دلم برای صدای باران تنگ شده است
کاش باز باران بیاید.....
دیدگاه ها (۱)

یادت نرود که چگونه دوام آوردی....

اگه تو هم هنوز یکی از این آدمایی....ممنونم ازت که مهربونی❤️❤...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

چند پارتی

وقتی به تو فکر می‌کنمبه طرح اندامت سایه انداختن ران‌هایت زیر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط