- نسخه کوچولو سوگند و یافتم 😍😂

نوشته بود :
وقتی نوجوون بودم داشتم واسه اولین بار کوکی درست میکردم ؛
همه‌ چیشو خوب پیش رفتم فقط فر ما با فر رسپی نمیخوند و باعث شد کف کوکیم بسوزه .
منم عصبانی شدم همه چیو ول کردم رفتم تو اتاقم ، چون واسش خیلی زحمت کشیده بودم اعصابم خورد بود .
یه کم گذشت دیدم صدا خرچ خرچ میاد
بعد نیم ساعت دیدم بابا در اتاق رو باز کرد و کوکیامو تو ظرف چیده نشونم میده میگه بیا بخوریم درستش کردم
دیدم دیگه اثری از سوختگی کفش نیست !
گفتم چیکار کردی باهاشون ؟
گفت کفِشو کشیدم به رنده تا سوختگیش رفت مزه‌ش واقعا خوب بود حیف بود ولش کنی .

هروقت معنی دوست داشتن رو گم میکنم یاد این خاطره میفتم . . .🥲🤍

#فاطی_جوونی
#سنجاقک_سبز
#متولد_خاکستر_رویا
دیدگاه ها (۴۲)

- منم . منم . منم . . . 😉🤘پولدارید ؟ نوش جونتونچهره ی زیبا د...

- یه ریمیکس مون نشه 😉خسرو شکیبایی یه حکایت خیلی قشنگی تعریف ...

- به نامِ دردی ك از او تا ابد به جا خواهد ماند : )💜.فرسودگی ...

- نمیدانم از دلتنگی عاشق ترم یا از عاشقی دلتنگ‌ تر ، فقط مید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط