اکنون کجای ای خود دیگر من
آیا دراین سکوت شب بیداری ؟
بگذار نسیم پاک طنین و مهربانی جاودانه ی قلبم را به تو برساند کجای ای ستاره ی زیبای من
تیرگی زندگی مرا در آغوش کشیده و اندوه برمن چیره گشته است
لبخندی در فضا بزن که خواهد رسید و مرا جان دوباره خواهد داد
دیدگاه ها (۱)

گروهته برف ونی تشی که شو نه وش سحر کنم نه سر پنه و چاله ی نه...

یادم بده چگونه ریشه های عشق را درآورم‌یادم بده چگونه اشک های...

ما سرنوشت رابه روزگار سپردیم چه خوش بنویس قلم سرنوشت که گوین...

کاشکی سکوت و بشکنم رها شم از این حصار بی هوابرای رفتن ی بهون...

آخرین بازمانده خیابان های ترک خورده و ماشین های خاک گرفته پل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط