مجالِ خلوتی پیدا شود از حرف لبریزم
منی که در خودم عمریست اشک و بغض میریزم
شبیه کودکی در حسرت یک بستنی چوبی
که میبیند به دست این و آن، با خود گلآویزم
اگر شاعر نمیبودم دلم میخواست برگردم
گلوبندی شوم از گردنت خود را بیآویزم!
نمیارزد به حسرت خوردن و افسوسِ فرداها
اگر یک لحظه امروز از تماشایت بپرهیزم
برای مردمِ دنیا از آن چشم تو خواهم گفت
اگر بگذارد این سنگ لَحَد از خاک برخیزم..
💫میشود مرا بغل کنی؟!
یکی از همین روزها
دلتنگی امانم را میبُرد
و باید با دلی تنگ از
فَرت دلتنگیات جان دهم.
میشود مرا بغل کنی؟💫
#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#عاشقانه_های_یاس
#ویسگون
منی که در خودم عمریست اشک و بغض میریزم
شبیه کودکی در حسرت یک بستنی چوبی
که میبیند به دست این و آن، با خود گلآویزم
اگر شاعر نمیبودم دلم میخواست برگردم
گلوبندی شوم از گردنت خود را بیآویزم!
نمیارزد به حسرت خوردن و افسوسِ فرداها
اگر یک لحظه امروز از تماشایت بپرهیزم
برای مردمِ دنیا از آن چشم تو خواهم گفت
اگر بگذارد این سنگ لَحَد از خاک برخیزم..
💫میشود مرا بغل کنی؟!
یکی از همین روزها
دلتنگی امانم را میبُرد
و باید با دلی تنگ از
فَرت دلتنگیات جان دهم.
میشود مرا بغل کنی؟💫
#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#عاشقانه_های_یاس
#ویسگون
- ۴۰.۲k
- ۰۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط