دل برای با تو بودن بی قراری میکند

دل برای با تو بودن بی قراری می‌کند
در خیالش لحظه‌ها را سر شماری می‌کند

در نگاه مبهمش موجی پر از اندوه و درد
مثل باران بهاری سیل جاری می‌کند

مهر سنگین سکوتی تلخ بر کنج لبش ...
هق هق بغض غریبی پا فشاری می‌کند

قاب عکس خاطراتی از گذشته تا کنون ...
زل زده خیره به آن... شب زنده‌داری می‌کند

سایه‌ات را پشت در نگذار در را باز کن
دل برای دیدنت لحظه شماری می‌کند

رفتنت پتکی شد و بر باورش آوار شد
آنچنان محکم که صدها زخم کاری می‌کند

بگذر از فکر سفر... تقدیر... نه... اینگونه نیست
دل برای با تو بودن بی قراری می‌کند . . .

#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

زني از خانه بيرون آمد و سه پيرمرد را با چهره های زیبا جلوي د...

✍#پند_زیبامخفی کن پیش دزد ، مالت راپیش فقیر ، ثروتت راپیش اس...

همچو نی می نالم از سودای دلآتشی در سینه دارم جای دلمن که با ...

ﮔﻔﺘﻢ ﻓﺪﺍﯼ ﭼﺸﻤﺖ قَدری ﺭﻃﺐ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟ﮔﻔﺘﺎ مگر ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑـﺮ ﺭﻭﯼ ﻟﺐ ﻧﺪﺍ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط