شب بخیر به تو، و به اندوهت، و به زخم‌هایت از جنگ‌هایی که به تو ربطی نداشت، و به قلب غمگینت، و به اسمی که هنوز وقتی می‌شنوی کسی دعای رفع بلا می‌خواند اول یاد او میفتی.
دیدگاه ها (۱)

چه عشق‌ها که جان دادند به گناه ترس‌های ما . چه حرف‌ها که زده...

دوست داشتم دوستم داشته باشی، چنان که من میخواهمت، بی وقفه و ...

آدم درد جسمی شدید و طولانی که داشته باشد کلافه میشود. بی حوص...

كاش بفهمند صدايي كه حالا در شهرها بلند شده، ديگر صداي خشم يا...

دلقک ها بدبختند، آقای دکتر. یعنی از نهنگ ها بدبخت تر، دلقک ه...

یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می ...

حکایت نماز میت چوپان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط