من از دوردست ها آمده ام،
از کوچه های کودکی ...
از شهر رنگین قصه های پدر
در شبهای کشدار زمستان
و از چشمان هستی بخش مادرم !

که تمام مهربانیش را در نگاهش
به من می بخشید !
باورم کن که شعر در من طغیان
یگانگی است
و حماسه ی دوست داشتن
من دیگر گونه دوست می دارم

و دیگر گونه یگانه ام
مرا تنها می توان با من سنجید
و تو را تنها با تو !
که سالهاست در جستجوی تو بودم.
با تو آبی می بینم تمام بیناییم را

چشمانت شکوه شکیبایی،
گیسوانت ادامه ی باران ها....
و دلت ترانه ی دریاهاست

🎙#خسرو_شڪیبایی
دیدگاه ها (۱)

كمتر كساني ميدونن آواز قو يعني چه…قو تنها پرنده ايه كه يك با...

💕به خدا گفتمبیا جهان را قسمت کنیمآسمون واسه من ابراش مال تود...

بیش از اینها ، آه ، آریبیش از اینها می توان خاموش ماندمی توا...

پدر یعنی همیشه یکی رو داری که مثل کوه پشتته!پدر یعنی همیشه ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط