هر چند عاشقان قدیمی

#هر چند عاشقان قدیمی
از روزگار پیشین
تا حال
از درس و مدرسه
از قیل و قال
بیزار بوده اند
اما
اعجاز ما همین است:
ما عشق را به مدرسه بردیم
در امتداد راهرویی کوتاه
در یک کتابخانه ی کوچک
بر پله های سنگی دانشگاه
و میله های سرد و فلزی
گل داد و سبز شد
آن روز، روز چندم اردی بهشت
یا چند شنبه بود
نمی دانم
آن روز هر چه بود
از روزهای آخر پاییز
یا آخر زمستان
فرقی نمی کند
زیرا
ما هر دو در بهار
- در یک بهار -
چشم به دنیا گشوده ایم
ما هر دو
در یک بهار چشم به هم دوختیم
آن گاه ناگهان
متولد شدیم و نام تازه ای
بر خودگذاشتیم
فرقی نمی کند
آن فصل
- فصلی که می توان متولد شد -
حتما بهار باید باشد
و نام تازه ی ما، حتما
دیوانه وار باید باشد
فرقی نمی کند
امروز هم
ما هر چه بوده ایم، همانیم
ما باز می توانیم هر روز ناگهان متولد شویم
ما
همزاد عاشقان جهانیم...🐿
دیدگاه ها (۲)

#من گرفتار و تو در بند رضای دگرانمن ز درد تو هلاک و تو دوای ...

#گفتخانه‌ها در غیاب ساکنان‌شانخواهند مردو سپس به قلبش اشاره ...

#تو بوی نجابت را زیر سیاهیه تارهای مویت پنهان میکنی و من نفس...

#بر روی پیاده‌روی‌های دل‌تنگیما آواره‌ایمنه قرارهایمان فرامی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط