خوبم کندن پوست لبم

‏خوبم ( کندنِ پوست لبم )
خوبم ( بیخوابی )
خوبم (حس ناکافی‌بودن )
خوبم ( لرزشِ دست )
خوبم ( تپشِ قلب )
خوبم ( تنگیِ نفس )
خوبم ( تکون دادنِ پا )
خوبم ( Overthinking )
خوبم ( کابوس )
خوبم ( فـ‌حـ‌ش کش کردنِ زمین و زمان )
خوبم!
دیدگاه ها (۱)

pov: روز به روز داری بیشتر از ادما متنفر میشی

همه دوستیا قرار نیس برای همیشه صمیمی بمونهوقتی یکی رفتارش عو...

‏یه بغل میخام هیچوقت تموم نشه، تا اخر دنیا مال خودم باشه؛

قطعا اگه وجود نداشتم زندگی اطرافیانم خیلی بهتر بود .

خوبی ؟ خوبم ( پرخوریِ عصبی )‏خوبم ( بیخوابی )‏خوبم ( لبای پا...

### فصل دوم | پارت هفتم نویسنده: Ghazal درِ اتاق که بسته ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط