مرامیگفتنددیوانهاست

#مرا_می_گفتند_دیوانه_است
هر بار می خواستم
خود را
به آغوش خداوند بیندازم
بلوطی می شدم
که به آسمان اشاره می کرد
فانوس دریایی آسمان
تنها بنای شکوهمندی بود
که به تن خسته ام
نور می پاشید...
دیدگاه ها (۰)

#امیدوار_بر_پلکان_غرور_همچون_پلنگی برماه بَدْرچشم تصاحب دوخت...

#تو_مثل_مهتابی_و_من_موجِ_گیجِ_بی_تابِ_تو!هر چه می جوشمدر رگ ...

#از_ما_فقط_عکسی_به_جا_مانده_که_در_قابیمیا طعمه ای شیرین که د...

#نشستم_کنار_تو_باران_گرفت در آغوش باران تنم جان گرفت زمانی ک...

#رویای #جوانی #پارت-۶خیلی عصابم خورد شد . یونگی اومد و گفت :...

عضو هشتم پارت۲که یکی از پشت منو بغل کرد ترسیدم می خواستم برگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط