شد خزان گلشن آشنایی

#شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بد عهدی و بی وفایی
با تو وفا کردم، تا به تنم جان بود
عشق و وفاداری، با تو چه دارد سود
آفت خرمن مهر و وفایی
نوگل گلشن جور و جفایی
از دل سنگت آه
دلم از غم خونین است
روش بختم این است
از جام غم مستم
دشمن می پرستم
تا هستم
تو و من مست از می به چمن
چون گل خندان
از مستی بر گریهٔ من
با دگران در گلشن نوشی می
من ز فراغت ناله کنم تا کی؟
تو و چون می لاله کشیدن‌ها
من و چون گل جامه جامه دریدن‌ها
ز رقیبان خواری دیدن‌ها
دلم از غم خون کردی
چه بگویم چون کردی
دردم افزون کردی
برو ای از مهر و وفا عاری
برو ای عاری ز وفاداری
که شکستی چون زلفت عهد مرا
دریغ و درد از عمرم
که در وفایت شد طی
ستم به یاران تا چند
جفا به عاشق تا کی؟
نمی‌کنی ای گل یک دم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم
تا کی بی تو بود
از غم خون دل من
آه از دل تو
گرچه ز محنت، خوارم کردی
با غم و حسرت، یارم کردی
مهر تو دارم باز
بکن ای گل با من هر چه توانی ناز
هر چه توانی ناز
کز عشقت می‌سوزم باز...🛷
دیدگاه ها (۰)

#داغ است، هنوز داغ استخاکستری که از توبر روی سینه‌ٔ من خفته ...

#طعمِگسِخرمالودهانم را بست!به سکوت گرفتارم کرد_پاييز مجاور ب...

#بر شاخه‌های دستخوش غارت تخت کلاغ‌ها را آماده می‌کنند. این‌گ...

#در فراسوی مرزهای تنت تو را دوست می‌دارم.آینه‌ها و شب‌پره‌ها...

دستم بگیر نازم بکش که عاشقم و دل شکسته ام از خود مران مرا که...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط