نه بی یادت برآید یکدم از من

نه بی یادت برآید یکدم از من
نه بی رویت جدا گردد غم از من

 

بزن بر جانم  آن زخمی که دانی
بشرط آنکه گویی مرهم از من

 

دلم را خون تو میریزی و ترسم
که خواهی خونبهای دل هم از من

 

 

مرا از هرکه دیدی بیش کشتی
مگر کس را نمی بینی کم از من؟

 

اگر آهی برآرم زین دل تنگ
به تنگ آیند خلق عالم از من

 

چنان رسوا شدم در عالم این بار
که گویی پر شده ست این عالم از من

 

بسان "صمیمی" دور از تو بیم است
که فریادی برآید هردم از من...
#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

دردا! که: فراق رخ آن ترک پریوشبنیاد من عاشق دیوانه بر انداخت...

جز نقش تو در خیال نیستجز با غمت اتصال ما نیستشد روز من از غم...

ای که ما را سرزنش کردی:که این آشوب چیست؟با شراب سرخ صاف صرف ...

"دِلـــــــــــــــــــــــــــم"بــاران می خواهــــد..........

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط