ای غم نمیدانم

ای غم! نمی‌دانم
روز رسیدن روزی گام که خواهد بود
اما در این کابوس خون آلود
در پیچ و تاب این شب بن بست
بنگر چه جان‌های گرامی رفته‌اند از دست
دردی است چون خنجر
یا خنجری چون درد
این من که در من
پیوسته می‌گرید
در من کسی آهسته می‌گرید...
#هوشنگ_ابتهاج
شب خوش عزیزان
دیدگاه ها (۰)

رفتم پیش هاله ... نوشته بود :" چقدر سفت شده پدال دوچرخه دونف...

اشتباه کردن اشتباه نيست، در اشتباه ماندن اشتباه است :

شب شد. ماه را بوسیده‌ام، خیال پریشانم را شانه زده‌ام، گلدان‌...

چیزی را کم دارم؛ شاید اُمید، شاید فراموشی شاید یک دوست و شای...

ای غم! تو با این کاروان ِ سوگواران تا کجا همراه می آیی ؟ دیگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط