شب شد

شب شد.
ماه را بوسیده‌ام،
خیال پریشانم را شانه زده‌ام،
گلدان‌های شمعدانی را به نوازشی آرام خوابانده‌ام.
منتظر می‌مانم،
تا مثل هرشب، در رویایم تو را در آغوش بگیرم ..
دیدگاه ها (۰)

ای غم! نمی‌دانمروز رسیدن روزی گام که خواهد بوداما در این کاب...

رفتم پیش هاله ... نوشته بود :" چقدر سفت شده پدال دوچرخه دونف...

چیزی را کم دارم؛ شاید اُمید، شاید فراموشی شاید یک دوست و شای...

امروز بیشتر از دیروز" دوستت دارم "و فردابیشتر از امروز .و ای...

یک دم با خیال من با من بمان بگذار با هر نگاه دلم. برای بوسید...

بهار و خاکستر

💙جانا 💙اگر در گرم‌ترین فصل سال هم بیاییاز آسمان می‌خواهم به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط