این بود است زمانه غروبمان

.
این بود اَست زمانهِ غروبِمان؟
ما دو سایهِ زِ شَب ها گُم می رویم و روزِ ها دو جیب دَر یک لباس دیگریم. ولی واقعیت به من سیلی میزَنَد.: تو آن نورِ بارانی را خورد و آن را با قلبِ سَردَت دفعن کردی. حالا از خُورشیدِ دلت میگویی؟ دیگر سایه ایَ نیست دیگر نیست. خورشید، دیگر نمیاید بَر چشمانَم گمان کِه تو ان خورشید بوده ای ولی دیگر چشمانم تاریکی را صدا میزند.
دیدگاه ها (۲)

#انیمه#حق#مود#انگیزشی#ورزش#ادیت#کارکتر

#حق#مود#ادیت#زندگی#روزمرگی#انیمه#فیلم#سریال#مدرسه#تابستان

#موزیک#اهنگ#موزیک_ویدیو#حق#مود#ادیت#زندگی

وداع شوالیه تاریکباشد پا پس میکشمنه از ترس که از احترام به ژ...

شد خزان گلشن آشنایی...

★هر بار از نو عاشق تو خواهم شد...★

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط