آنجا یک قهوه خانه بوداما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان
آنجا یک قهوه خانه بود؛اما ننشستیم به نوشیدنِ دو تا استکانِ چای،چرا؟!
دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟!
عجله، همیشه عجله!کدام گوری میخواستم بروم؟! من به بهانه ی رسیدن به زندگی ، همیشه زندگی را کشته ام...
#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#ویسگون
دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟!
عجله، همیشه عجله!کدام گوری میخواستم بروم؟! من به بهانه ی رسیدن به زندگی ، همیشه زندگی را کشته ام...
#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#ویسگون
- ۸۶.۰k
- ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط