شب یار من تب است و غم سینه سوز هم

شب یار من تب است و غم سینه سوز هم

تنها نه شب در آتشم ای گل که روز هم

ای اشک همتی که به کشت وجود من

آتش فکند آه و دل سینه سوز هم

گفتم : که با تو شمع طرب تابناک نیست

گفتا : که سیمگون مه گیتی فروز هم

گفتم : که بعد از آن همه دلها که سوختی

کس می خورد فریب تو؟ گفتا هنوز هم

ای غم مگر تو یار شوی ورنه با رهی

دل دشمن است و آن صنم دلفروز هم...🦋🦋


#عاشقانه
#بهترینم
دیدگاه ها (۰)

با درد تو اندیشه‌ی درمان نکنم...با زلف تو آرزوی ایمان نکنم.....

ناز کمتر کن، که من اهل تمنّا نیستمزنده با عشقم، اسیر سود و س...

نه به شاخ گل نه به سرو چمن پبچیده امشاخه تکم بگرد خویشتن پیچ...

همچو نی می نالم از سودای دلآتشی در سینه دارم جای دلمن که با ...

📜#غزلیات#رهی_معیری#غزل_بیست_و_هفتم#شب یار من تب است و غم #سی...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط