زیــرِ نــورِ مـــآه
تکپآرتی V






با حس بدی از خواب پرید
نیمه شب بود
به کنار تختش نگاه کرد
مثل همیشه خالی بود

جاش زیادی خالی بود... .

دستی کنارش کشید
هنوز بالشتش همونجا بود
پتوش سمتش مرتب و تمیز سرجاش بود

دخترک از جاش بلند شد
به لیوان نصف آب روی میز کنار تختش نگاهی انداخت
گلوش خشک بود ولی ترجیح داد خفه بشه تا صافش کنه

رفت سمت میز آرایشیش
همه وسایل تهیونگ هنوز همونجا بود
عطر مردونش
این بیشتر نظرشو جلب میکرد...

از شدت دلتنگی عطر «dior sauvage» تهیونگ رو برداشت
چشم هاشو بست و درو عطر باز کرد و بوش کرد
اون بوی تند اشک توی چشم هاش جمع میکرد

دخترک زمزمه وار گفت:

گفتی دوماه میری آمریکا و برمیگردی..
ولی انگار رفتی ماه و سفرت شده بی بازگشت

عطر رو گرفت سمت گردنش و ازش زد
انگار تهیونگ براش زنده شده بود

نشست پشت میز آرایشیش
به لوازم آرایشی که تهیونگ یکسال پیش براش خریده بود خیره شد
چراغ های اتاقو روشن کرد

موهاشو گوجه ای بست و وقت تغییر بود!

همه لوازم آرایشی هارو ریخت رو میز
تیره ترین رنگ هارو انتخاب میکرد
رژگونه و رژ لب و ریمل و سایه تیره ای به صورتش زد
غلیظترین آرایش رو کرده بود

با عجله بلند شد و رفت سمت کمدش
همه لباسای تهیونگ رو بهم ریخت رو زمین
بغض بدی کرده بود
با گریه همه لباسای تهیونگ رو پرت میکرد بیرون از کمد
دنبال باز ترین لباسش بود
همونی که تهیونگ ازش متنفر بود

دخترک گفت:
دقیقا همونی میشم که ازش متنفر بودی
گذاشتی رفتی و وقت تغییرمه
وقتشه بشم خود واقعیم

لباسی مد نظرشو پیدا کرد و پوشید
بالخره وقت نشون دادن خودش بود
رسید اون روزی که برای خودش باشه...

پره اتاقو زد کنار
ماه سرخ توی دیدش بود

رفت توی آشپزخونه و بطری شراب مردعلاقه تهیونگ رو برداشت
همونی که هیچوقت اجازه خوردنشو به دخترک نمیداد

رفت سمت پنجره و از شراب ریخت توی لیوان
غلظت شراب اونو باد تهیونگش مینداخت

با رفتنت چه کردی با من...
به ماه نگاه میکرد و شرابشو مینوشید

-زیر نور ماه
بدون تو
با تن زخمی
لذت بخشه سالواتور من... .
_____________________________________________-
اَز جِکسـ ـو... .
پآیآن... .