نوای شبانه

#نوای شبانه
ته مانده کلمات سوخته ام
سطری نیمه تمام
نقطه هایی در چند
شعر شکسته

که مشت می کوبد
به ناملایمات اشیاا
به شانه های خیابان

برمیگردم به خودم
واز جلد دوم
لبخند می افتم

روزهای رفته
لکنت انداخته حنجره را
حرفهای نجویده


حافظه را برمی دارم
رسیده ام به رگ های گورستان
بگو چگونه برگردم؟

اشک می شوم در چشم‌ شب
یا شایعه ای متحر ک
در دهان روزنامه
در چرخش مدام لحظه
خاک میشوم

برمیگردم
به مونولوگ هایی
که گیج می خورند
در دست های مرگ
تا انباشته اجساد
شورش نکند در باد

#مریم_گمار
#شب خوش
دیدگاه ها (۰)

آیا این عجیب نیست ...وقتی دل‌مان هوای رسیدن کند راه‌ها طولان...

درونِ هر آدمى را كه جستجو كنىبغض هاىِ بی شمارى خفته ‌اندمن ه...

شکّ منی، یقین منی، نیستی مگر؟انگاره‌های دین منی، نیستی مگر؟ه...

#عکس_نوشته

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط