سرش خیلی شلوغ بود و ی ماهی میشد ک ندیده بودیش تنها چیزی ک

سرش خیلی شلوغ بود و ی ماهی میشد ک ندیده بودیش تنها چیزی ک ازت داشت ی دونه شماره و چندتا عکس ی دونه گیره سر گل گلی
برای بار هزارم وقتی سرش خلوت بود ب عکسات نگاه کرد نمیتونست بهت زنگ بزنه چون هم ممکن بود تا اخر شب صحبت کنید و از کاراتون بیفتید و هم اینک بیشتر دلتنگ میشد
کوک : هیونگ میشه این گیره سر رو ب موهام بزنی ؟
هوپی : اوهوم بیا اینجا
*گیف* منتظر ایستاده بود تا گیره سر رو بزنه
هوپی : خیلی دلت براش تنگ شده ؟
سرشو ب نشونه ی تایید تکون داد
هوپی : پسرا بهش گفتن بیاد ی ساعت دیگه میرسه
با چشمای برق زده سرشو اورد بالا و مثل ی بانی کوچولو ک هویجشو پیدا کرده میپرید بالا و پایین ...



¦ ❀°#jungkook ¦ ❀°#gif ¦

✿••٠٠ #J_u_n_g_k_o_o_k ٠٠••✿
دیدگاه ها (۱)

تو یکی از کارکنان کمپانی بودی... موهای کوکی رو به هزار زحمت ...

Good night armys♡

توی کافی شاپ بودید که بچه ی خدمتکار اونجا اومده بود و با کوک...

*بچتون خیلی گریه میکرد بخاطر اینکه تهیونگ بستنیشو گرفته بود ...

تک پارتی از جیهوپ

گــــربهـ وحشـــ☆ــی ³p•ویو نویســـ☆ـــنده: رین و کریه لباسا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط