ساعتهای زادی پشت پنجره میشنم و آدما رو تماشا مینم آ

ساعتهای زيادی پشت پنجره می‌شينم و آدما رو تماشا می‌كنم. آدمايی كه تند‌تند راه می‌رن حتما يه جايی، كسی رو دارن كه منتظرشونه، اونايی كه يه گوشه ايستادن، قطعا منتظر كسی هستن كه نفس‌نفس داره مياد. اما آدمايی كه سرشون پايينه و آروم و تنها قدم می‌زنن، حتما دارن به كسی كه نيست فكر می‌كنن. بنظرم، لذتی كه در «انتظارِ محال» هست، در «رسیدن» نيست. واسه همين که می‌گن:
«بعضی آدما رو بايد يك‌بار ديد و يك عمر بهشون فكر كرد».
#منی‌ك‌پرازآرزوهای‌محالم‌چیکارکنم؟🌼🍃
دیدگاه ها (۱)

عشق رو از آقای سعدی یاد بگیرید، اونجا که میگه:کاش که در قیام...

‹‹ به قول هوشنگ ابتهاج ؛آغوش ِ تو همان امن*یتی است ،که یک جه...

میگفت من دیوونه نیستم. چهل سال صبر کردم.بازم صبر میکنم شاید ...

وابستگی چیه بابامن قشنگ معـ ـتاد طرف میشم،یعنی وقتی ازش خبر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط