کودکی که زنده ماند تا پهلوان یک لشکر شود مصطفی صدرزاده

.

مصطفی احساس عجیبی داشت. یه جور سوال بی‌جواب. تا حالا چندین بار مجروح شده بود اما نمیدونست چرا ش.ه.ی.د نمیشه.

این موضوع رو با یه نفر مطرح کرد. اون شخص نکته‌ای رو به مصطفی گفت که کمی عجیب به نظر می‌رسید.

از اینجا به بعد رو دوست مصطفی تعریف می‌کنه:
«آن شخص می‌گوید هر موقع به سوریه می‌روی به خاطر شهادت می‎‌روی ولی این دفعه برای شهادت نرو، به خاطر خدا برو! اولش تنها هدفمون شهادت بود. گاهی پیش از مسافرت [از مصطفی] می‌پرسیدم: «برای چی میری؟ برای شهادت؟!» می‌خندید و می‌گفت: «ما برای شهادت نمی‌جنگیم. برای رضای خدا میریم.» آن که این نکته اخلاقی را به مصطفی گفته بود به من هم گفت: «خب شهید شدن آسونه. خود این هم هوای نفسه. اینکه بمونی و خدمت کنی سخته. تعجب کردم و گفتم: «شهادت چطور میتونه هوای نفس باشه؟!»... مصطفی هم زمانی که این را شنید اولش تعجب کرد اما بعد رضای خدا را در نظر گرفت.»

به یاد مصطفی صدرزاده که رهبر انقلاب درباره ایشون اینطور می‌گفت:

«گاهی اوقات شما می‌بینید از یک روستا، یک شخصیت منور و نورانی برمی‌خیزد، از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفی صدرزاده به وجود می‌آید. ما از این مصطفی‌های صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم، هزاران داریم، اینها همه امیدبخش است»

🇮🇷 @farzandeIRAN_ir

#فرزند_ایران #مفاخر
#مصطفی_صدرزاده #پهلوان
#شهیدان #ایران #ایرانیان