این‌روزها
دوباره بدجور هوای بودنت به سرم زده
دلم میخواست باشی
کنارم بنشینی
سرم را روی شانه‌ات بگذارم
موهایم را با انگشتانت شانه کنی
گرمای دستانت
قلب یخ‌زده‌ام را زنده کند
و در گوشم بگویی:
" کابوس این‌روزا رو فراموش کن
دلتو به خدا بسپار
آروم باش
تا من هستم
نمیذارم آب توی دلت تکون بخوره..."

#عشق
#زندگی
#امید
#کابوس
#قلب
#سرما
#سرطان
#پدر
#حمیدهیراد
#فرشته_احمدی
دیدگاه ها (۰)

مدتهاستدلم برای آن دخترک پرشور و بازیگوشی کهزیر باران بالا و...

چقد بی‌تفاوت ازم رد شدیچه آسون تو قلب تو این عشق مُردتو رفتی...

ببین دنیا رنگ غم دارهدلامون آهنگ غم دارهچه دردی تو سینه‌هامو...

امروز شنبه استیکی دیگر از روزهای معمولی عمرمآرام، ساکت، بی ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط