مدتهاست
دلم برای آن دخترک پرشور و بازیگوشی که
زیر باران بالا و پایین می‌پرید
فریاد شادی سر می‌داد
می‌رقصید
بازی می‌کرد
و تلخی‌های زندگی را به شوخی می‌گرفت،
تنگ شده...
.
نمیدانم خودم را کجای این زندگی جا گذاشتم
که حالا اینهمه برای خودِ واقعی‌ام دلتنگم...

خدایا؛
دستم را بگیر
پیش از آنکه تمامم در باتلاق غم
فرو برود....!
#دلتنگی
#عشق
#زندگی
#آرزو
#باران
#پاییز
#باتلاق
#دلنویس
#فرشته_احمدی
دیدگاه ها (۱)

چقد بی‌تفاوت ازم رد شدیچه آسون تو قلب تو این عشق مُردتو رفتی...

چه زیبا اعجازی که « علی» نویسد و « مادر عباس «ع» » امضا کن...

این‌روزهادوباره بدجور هوای بودنت به سرم زدهدلم میخواست باشیک...

ببین دنیا رنگ غم دارهدلامون آهنگ غم دارهچه دردی تو سینه‌هامو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط