کوه پرسید ز رود
زیر این سقف کبود
راز ماندن در چیست ؟
گفت : در رفتن من

کوه پرسید : ومن ؟
گفت در ماندن تو
بلبلی گفت : ومن ؟
خنده ای کرد و گفت :
در غزلخوانی تو

آه از آن آبادی
که در آن کوه روَد،
رود، مرداب شود
و در آن بلبل سرگشته
سرش را به گریبان ببرد ،
و نخواند دیگر

من و تو بلبل و کوه و رودیم
راز ماندن جز،
در خواندن من،
ماندن تو ،
رفتن یاران سفر کرده ی ما نیست
بـــــــــدان!
دیدگاه ها (۰)

آدمي را عقل بايد در بدن ورنه جان در كالبد دارد حماربس بگرديد...

آخر پاییز شد و همه دم میزننداز شمردن جوجه ها ...!اما تو بشما...

متن :مولاناخوانش :#صحرا_کلهرمُشک:ناف آهوی خطائی است و عربان ...

اثبات "قضیه‌" یا "فَربین" در ریاضیات که اساساً به صورت گزاره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط