من سردم و سردم تو شرر باش و بسوزان

من سردم و سردم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را
جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ‏ست‏
با گرم‏ترین پرتو خورشید بیارا
از دیده بر آنم همه را جز تو برانم‏
پاکیزه کنم پیش رخت آینه‏ ها را
من برکه ی آرام و تو پوینده نسیمی‏
دریاب ز من لذت تسلیم و رضا را
گر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
هر لحظه که گل بشکفد آن لحظه بهار است‏
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها را
می ‏خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم‏
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا را
از باده اگر مستی جاوید بخواهی‏
آن باده منم، جام تنم بر تو گوارا...💟


لیلای زمانه توئی افسانه هستی من💞

مرسی که هستی محبوبم💐

پروانه ات خواهم ماند دلبندم🦋🦋


#عاشقانه
#خاصترینم◦•●◉✿
دیدگاه ها (۰)

من زنده بودم اما انگار مرده بودماز بس که روزها را با شب شمرد...

فـرو خواندمـ بگوشـش قصـه ی عـشقتـرا می‌خواهمـای جانانـه ی من...

عشق همین استنگاه تو، صدای تو، کلام توهمین که ذره ای از تومی‌...

پس چشم به راهت خواهم ماندچونان خانه‌ای متروککه بیایی و در من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط