عاشقانه منو جاناا

باز در آغوش تو مهمانی ام
ساکن آن زلف پریشانی ام
باز در این شعرکه در وصف توست
در خَم ابروی تو پنهانی ام
سارق مَه روی تو چشمان من
گوشه ی چشمان تو زندانی ام
ای که نوازشگرِ هر بوسه ای
کنج لبت موجب ویرانی ام
بوسه زدی روی من و . من به تو
مُهر لبت مانده به پیشانی ام
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه مهمون جانا

عاشقانه

عاشقانه درکنار دلدار

عاشقانه باجانانم

پدر ناتنی من...part:³⁴𝗝𝗶_𝘆𝘂𝗻𝗴:ولی...حق...من....نمیتونم...حق....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط