کسی نمیفهمه تو سرم چی میگذره. فکر میکنم تنهایی من یه چیز ساده نیست، انگار یه سرزمین تاریکه که فقط خودم بلدم از کجا باید واردش شم .
آدما فکر می‌کنن اگه کنارت باشن، دیگه تنها نیستی. ولی من مدتهاست وسط جمعم، شلوغ‌ترین جاها بودم، خندیدم، حرف زدم، اما تهش باز برگشتم همون گوشه‌ی همیشگی ذهنم، جایی که هیچ‌کس حتی نمی‌دونه وجود داره. یه جایی که نه صدا داره، نه نور و نه نیاز به کسی. این تنهایی طوری نیست که با دل‌سوزی یا همدردی نرم شه. یه زخم نیست، یه حقیقتیه که جا افتاده، انگار بخشی از وجودم شده. با خودم میگم شاید این تنها جاییه که هنوز واقعا من، نه اون چیزی که بقیه ازم ساختن یا انتظار دارن باشم. لازم هم نیست کسی بفهمه، شاید سعی در درست کردنش بکنه, و من نمیخوام چیزی درست شه. چون این، تنها چیزیه که هنوز دست نخورده باقی مونده.
دیدگاه ها (۰)

IRAN 🇮🇷 - Mara Beboos 🎻حالا ما که تحمل می‌کنیمو سعی می‌کنیم ...

و اگر مردم من سقوط کنند، من نیز با آنها خواهم بود.یکی از زیب...

.چهار رفیق تنهای تنهای تنهاm..f..b..a

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط