در قابِ دل به جز تو کسی جا نمیشود چون من کسی زِ عشقِ تو شیدا نمیشود شعری زِ عشق و شور سرودم ولی بدان این واژه‌ها بدون تو معنا نمیشود بر لب نشسته قفل سکوتی پر التهاب این قفل جز به بوسه‌ی تو وا نمیشود

در اين روزهاي انقضا ي شتا
چونان بي باكانه سر مي جناند بهار
كه دلشوره مي افريند ...
اصلا اسفند چون اسپند روي اتش است .
دلت انباشته از غم غايت است و
چشمانت مشحون از شر شر بهار ...
تو بگو
تو كه نسبت داري با صلح
تو كه هم مهجوري و هم قريب
تو بگو
كه اين دلشده ي مشوش شوريده
چگونه تاب بياورد اين هم اغوشي بهار و زمستان را
كه كم نكشيدست از تناقض ميان عقل و دل ...
اخ كه چقدر سخت است اين مخمصه ي جنون
#زينت-شريفي
دیدگاه ها (۷۰)

برای ما که پر و بال خویش را چیدیم رها شدن زِ قفس اولِ گرفتاری‌ست

تا تاریک‌ترین نقطه ی زندگیت و نبینی قدر نورو نمیدونی (عسل)

‌در انتهای اندوه، پنجره‌ی بازی هست پنجره‌ی روشنی...

@VesaleSham بفرما عشقم 😍

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط