در میان واژهها گم شدم

در میان واژه‌ها گم شدم،
آنجا که نامت را می‌نوشتم...

عطر حضورت در تمام لحظه‌هایم جاری‌ست،
مثل نسیمی که بی‌دلیل،
می‌آید و دلم را با خودش می‌برد.

چشمانت را که می‌بندم،
می‌بینم هنوز در کنارمی،
می‌شنوم صدای آرامت را،
و حس می‌کنم گرمای دستانت را.

عشق، همین لحظه‌های بی‌دلیل است،
همین دلتنگی‌های پر از امید،
همین که تو باشی،
و من در میان واژه‌ها
دوباره گم شوم...
دیدگاه ها (۰)

تو همان جان منی نشانی قلبت را هرگز از یاد نبرده امفرسنگ ها ه...

💋💋💋مـن... از تمام اين دنيا عشق میخواهمو مُشتـی شعر و لبخنده...

تمـام آغوشـــم را💖 برایــت باز می کنمقلـ❤️ـب مــــن و...

همراه شو با من، در این سفر پر رمز و راز زندگی. دستانت را به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط